بازیهای استقلال را نگاه کنم کارم به بیمارستان کشیده میشود!
تیم فوتبال استقلال تهران بعد از یک پیروزی در هفته اول، در دومین هفته از لیگ برتر مقابل میزبانش فولاد تن به شکست ۲ بر یک داد و این نتیجه باعث ایجاد یکسری حاشیهها برای آبی پوشان شد. جمال ندافی هافبک دهه هفتاد تیم استقلال در خصوص آخرین وضعیت استقلال به مطالبی اشاره کرده که در زیر میآوریم.
انتقاد میکنم اما جیره خور نیستم
بازی استقلال و فولاد را نگاه نکردم اما خلاصه بازی و گلها را دیدم. در این بازی اشتباهات فردی زیاد بود و همین اشتباهات فردی منجر به شکست شد. من از عملکرد فنی فرشید باقری انتقاد دارم و امیدوارم ایشان مرا هم به جیره خور بدن متهم نکند. آقای باقری کافی بود برای سر زدن یکی دو سانتی متر از زمین بلند میشد تا استقلال در آن صحنه گل نمیخورد. به جز صحنه منجر به گل، آقای باقری در سایر دقایق بازی هم عملکرد قابل قبولی نداشتند. درست مثل بازی اول که در آمادگی نبودند.
بازیهای استقلال را نگاه نمیکنم
گفتم بازی استقلال و فولاد را نگاه نکردم که این اتفاقی نبود. من خیلی وقت است بازیهای استقلال را نگاه نمیکنم چون آخرین باری که بازی این تیم را دیدم به قدری حرص و جوش خوردم که قبل از تمام شدن بازی کارم به بیمارستان کشید. برای همین خانوادهام اجازه نمیدهند بازیهای استقلال را نگاه کنم. نه اینکه دلم نخواهد بازیهای تیم محبوبم را ببینم، اما متاسفانه کاری با این تیم کردهاند که منِ پیشکسوت بترسم بازیهای آن را نگاه کنم.
جمال ندافی با شماره ۱۸ در ترکیب استقلال
پیراهن استقلال برای خیلیها گشاد است
متاسفانه باید بگویم پیراهن استقلال برای خیلیها گشاد است. این پیراهن بزرگ و پر افتخار، برای این خیلیها که گفتم خیلی هم گشاد است. منظورم از این خیلیها تنها بازیکنان نیستند. به جز چند بازیکن که پیراهن تیم برای شان گشاد است، خیلی از مدیران هم میز و صندلی که روی آن نشستهاند برای شان بزرگ است.
بعضی از این آقایان به استقلال آمدهاند تا در رزومه کاری شان ثبت شود که در این باشگاه هم مدیریت کردند. اما این مدیریت کردن به چه قیمتی؟ به قیمت نابود کردن تیمی مثل استقلال؟
اینجا کارگاه آموزشی نیست
بعضیها باشگاه استقلال را با کارگاه آموزشی اشتباه گرفتهاند و نفراتی را برای کار یاد گرفتن به استقلال میفرستند. این باشگاه جایی است که باید مدیران در باشگاههای دیگر سالها کار کنند، کار یاد بگیرند و وقتی آبدیده و کارآزموده شدند برای بهرهوری به این باشگاه بیایند. اما کار برعکس شده. یعنی آقایان میآیند در باشگاه استقلال کار یاد بگیرند و همزمان روزمه جمع کنند و بعد به جاهای دیگر بروند. اینجا باشگاه استقلال است نه کارگاه آموزشی و نه سکوی پرتاب به پستهای مدیریتی بالاتر و نه محلی برای معروف شدن و فالوور جمع کردن. آقایانی که برای این باشگاه تصمیم میگیرند باید این را در نظر داشته باشند.
میخواهند دیاباته را فراری دهند
رفتاری که با شیخ دیاباته دارند حرفهای نیست. دیاباته به همان اندازه که بازیکن بزرگی است، به همان اندازه هم حرفهای است و به همان میزان هم از حاشیه دور است. او بیشتر از یک سال در ایران است و تاکنون کوچکترین حاشیه و بی اخلاقی از او دیده نشده. اتفاقاً برعکس، همیشه نشان داده بازیکن با ظرفیت و با اخلاقی است. متاسفانه من به مدیریت استقلال بدبین هستم و ترسم از این است که مبادا بعضیها در این باشگاه به دنبال فراری دادن دیاباته باشند تا باز هم تیم را به هم بریزند. ما به قدری از این رفتارها دیدیم که امروز به این موضوع بدبین باشیم.
استقلال بنز بود، آن را مثل ژیان کردند
استقلال در بالاترین کلاس فوتبال بود اما کلاس آن را خُرد کردند. استقلال مثل یک بنز آخرین سیستم بود که آن را تبدیل به ژیان کردهاند. در گذشته مثالی بود میگفتند افرادی که پول دارند و رانندگی بلد نیستند، ابتدا یک ژیان میخرند تا با آن رانندگی یاد بگیرند و بعد که رانندگی شان خوب شد بنز میخرند. کاری که امروز با استقلال میکنند هم همین است. یعنی افرادی را میآورند اینجا با خرج استقلال مدیریت یاد بگیرند و رزومه جمع کنند و بروند.
نه مدیر و نه مربی فعلی در بستن تیم نقش نداشتند
من این سناریو را از حفظ هستم. به قدری مشکل سر راه تیم قرار میگیرد که از نتیجه گرفتن عاجز میشوند و آخر فصل هم هیچ فردی مسئولیت این ناکامیها را بر عهده نمیگیرد. هم کادر فنی و هم کادر مدیریت مدعی میشوند در بستن تیم نقشی نداشتند و اتفاقاً هر دو هم درست میگویند. این اتفاق آنقدر تکرار شده که همه آن را از حفظ هستیم. مگر میشود به صورت اتفاقی هر سال هنگام نقل و انتقالات این تیم دچار این همه حاشیه و جنجال شود؟ اتفاق یک بار یا نهایتاً دو بار. نه هرسال و هر سال و هرسال.
خیلیها با این تیم زندگی میکنند
میلیونها انسان با این تیم زندگی میکنند و عده کمی هستند که با این زندگی آنها کاسبی میکنند. منظورم از کاسبی مسائل مالی نیست و خدای ناکرده تهمت مالی به فردی نمی زنم. منظورم کاسبی شهرت، اعتبار، رزومه، ارتباط و مسائلی از این قبیل است. روی سخنم با این آقایان است که لطفاً با عشق و زندگی مردم کاسبی نکنید. این تیم را به صاحبان و عاشقان واقعی اش بسپارید.
لطفاً برای یکبار هم که شده بگذارید افراد ذیصلاح بر این تیم مدیریت کنند. تا زمانی که مدیریت این تیم را به عاشقانی باتجربه و از جنس استقلال که قدرت اقتصادی بالایی هم دارند سپرده نشود، وضعیت تیم درست نمیشود.
فکری را هم به سرنوشت منصوریان و مجیدی دچار نکنید
متاسفانه در سالهای گذشته بچههایی که میتوانستند سرمایه مربیگری استقلال باشند را آوردند، تحت فشار قرار دادند و سوزاندند. واقعاً نگران آینده کاری محمود فکری هستم.
با فکری رفیق و همبازی قدیمی بودم. هم خیلی خوب او را میشناسم و هم نگرانش هستم. نگرانش هستم و میترسم او را هم مثل منصوریان و مجیدی در این تیم بسوزانند. با شناختی که از فکری دارم وقتی شنیدم بعد از بازی شروع به ناسزاگویی کرده خیلی تعجب کردم چون او اصلاً چنین منشی ندارد. برای همین نگرانیام برای خیلی بیشتر شد.